نتایج جستجو برای عبارت :

نمونه طنزها، خاطره ها و داستان های حکیمانه

هشتمین مراسم پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت با موضوع گرامیداشت یاد و خاطره امیر سپهد شهید علی صیادشیرازی و انتشار تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «در کمین گل سرخ»تقریظ رهبر معظم انقلاب: «این نمونه جالب و بی سابقه ای است از گزارش جنگ در ضمن داستان شیرین زندگی یکی از شخصیتهای آن/ البته برجستگیهای شخصیت شهید صیاد شیرازی را در نوشته و کتاب بدرستی نمیتوان نشان داد او حقاً نمونه ای از یک ارتشی مومن و شجاع و فداکار بود. رحمت خدا بر او.»http://farsi.khamenei.ir/message-con
و من مهاجرم...
مهاجر زاده شده و مهاجر مانده ...
من در تمام فصل ها مهاجرم ‌‌‌‌‌....
فصل ها و روز ها و سال ها میگذره و من هنوز مهاجرم ...
من از لبخند عزیزام فقط تصویر دارم و هیچ 
از آغوششون فقط خاطره 
و از عطرشون ...
سهم ما از هم فقط خاطره هایی از گذشته است ..‌
و من دردناک هنوز مهاجرم ...
میترسم میترسم این داستان هیچوقت تموم نشههه ...
تورا با تمامم میخواهممم ...
 
دانلود دفتر خاطرات نوروزی 1398
ویژه های پایه اول ، دوم ، سوم  برای ایام نوروزی 1398
تعداد صفحات این فایل 15 صفحه  بصورت pdf قابل چاپ
شرح مختصری ازین فایل
دفتر خاطرات نوروزی من ویژه سال 1398
 
دانلود پیک داستان نویسی و خاطره نویسی نوروز 98 پایه اول ابتدایی
فرمت فایل : pdf 
تعداد صفحات فایل : 35 صفحه
توضیحات فایل:
پیشاپیش فرارسیدن این نوروز باستانی را به همه دوستان تبریک عرض میکنیم
و سالی پر از خیر رو برکت را برایتان آرزومندیم
 
این فایل پیک داستان نویسی 
یه شامپویی دارم که بوش برام خاطره‌انگیزه اگرچه هر تلاشی کردم نتونستم معین کنم که مربوط به چه خاطره‌ای هست. اونچه ازش در ذهنم ثبت شده یه حال خوب عاشقانه هست و خب همین کافیه که هربار احساس فقدان کردم رفتم و این شامپو رو به موهام زدم و حالم خوش شد.
یه چیزهایی واقعی نیست مربوط به بازنماییه و خدا میدونه چقدر عوامل در این بازنمایی دخیلند. انگار کن داستان زندگی خودت رو بنویسی.
هیچوقت از خاطره هایی ک خودتون قبلا با کسی داشتین با کس دیگ خاطره نسازین واسه کسی رویا نسازین چون وقتی بفهمه اولین نفری نبوده ک اینارو باهاش تجربه کردین و تو ذهن شما این خاطره با کس دیگ شکل گرفته بدجور از درون میشکنه 
خیلی بد 
داستان سیاه چاله
قسمت چهارم
اگر پیگیر داستان سیاه‌چاله‌ها از ابتدا باشید، حتما به یاد می‌آورید که شروع نوشتن آن با یک عصر بهاری دلپذیر همراه بود، که حس و حال خاطره‌انگیزی را ایجاد می‌کرد. باید اعتراف کنم که نوشتن همة این داستان در آن عصرگاهِ خاص اتفاق نیفتاده و هر زمان که حسِّ خوبِ نوشتن با من همراهی کرده است برای آن نوشته‌ام.
ادامه مطلب
ده بازی برای کودکان خجالتی
 این بازی‌ها را می‌توانید با توجه به سن و توانمندی‌های کودکان در فرصت‌هایی که تمایل به بازی کردن دارند، انجام دهید.
۱ - مسابقه گویندگی
۲ - بازی «مصاحبه تلویزیونی»
۳ - بازی «نقل خاطره، داستان، شعر، معما و لطیفه»
۴ - بازی «چه کسی می‌تواند دیگران را بخنداند»
۵ - بازی «کامل کردن یک داستان»
۶ - بازی «کامل کردن یک شعر»
۷ - بازی «تکمیل جملات»
۸ - بازی «پاسخ به پرسش‌ها»
۹ - بازی «داستان سازی با تصاویر»
۱۰ - بازی «معلم بودن»
@
shirazart.blog.ir 
**" داستان کوتاه " که شاخه ای از ادبیات داستانی منثور است ، به طور تقریب دارای سابقه ای یکصد و پنجاه ساله در جهان است .داستان کوتاه معمولا از هزار و پانصد تا پانزده هزار کلمه را شامل می شود ." ارنست همینگوی " و " جیمز جویس" با آثار خود معیارهای تازه ای را برای داستان کوتاه خلق کرده اند .
** از میان داستانهای کوتاه فارسی ، نمونه های زیر شایان ذکرند: یکی بود یکی نبود ، اثر : جمال زاده _ زن زیادی ، سه تار و پنج داستان ، اثر : جلال آل احمد_ شهری چون
تمام مزه ی یه خاطره به در دسترس نبودنشه. به این که فکر کنی و تلاش کنی تا تکه پاره هایی ازش رو به یاد بیاری. به نظرم عکس، فیلم یا هر چیز دیگه ای شبیه اینا، جلوی این احساس رو می گیره. اصلا خاطره انگیز یعنی چیزی که نمی تونی تکرارش کنی. حداقل به سادگی نمی تونی تکرارش کنی.
دلنوشته کمبود خاطره
من حالم خوب بود,فقط کم حرف میزدم و زیاد میخوابیدم,به یه گوشه خیره میشدم و صورتم خیس میشد,لباس نمیخریدم وفیلم نمیدیدم,غذای کم وسیگار زیاد.
گفتن حال روحیه مناسبی نداری,دکتر رای به بستری شدنم داد.
چهار ماهه که بستری شدم,اولا بهش میگفتن دیوونه خونه اما الان میگن کلینیک.
امروز یکی از بیمارا دلیل حال بد منو فهمید,میگفت:ازکمبود خاطره رنج میبرم.
اما من حرفش رو جدی نگرفتم چون کلی خاطره دارم,همه یه شکل و بایه نفر, من و دوست خوبم,تنه
خاطره اولین هدیه کتابم، کنار ضریح ارباب
خاطره اولین هدیه کتابم، کنار ضریح ارباب …
 
خاطره اولین هدیه کتابم، کنار ضریح ارباب …
با شوق فراوان کتاب رو برای خودم خریده و همراه با یه کتاب دعا گذاشته بودم توی کوله ام.میخواستم تا توی ازدحام جمعیت و صف طولانی تا رسیدن به ضریح امیرم (که نزدیک به یک ساعت طول کشید.) اون رو بخونم.اما تو این انتظار یک ساعته، هدیه اش کردم به یک خانم مشهدی که نزدیک من توی صف بود …ایشون با ذوق کتاب رو گرفت و قبل از هر کاری هم
دیشب با خاطره بودم ؛ خواهر رضا ؛ دوست صمیمیم ؛ عجیب بود نه احساس پشیمونی داشتم نه احساس شرمندگی ؛
خوشحال بودم بالاخره از رضا انتقام گرفتم میدونی که ؟ همه این کارا واسه تلافی بود همه داستان از اونجا شروع شد که رضا با دوست دخترم ....
 
 
 
 
داستان اول من با این عنوان فردا منتشر میشه امیدوارم یادت نره به وبلاگم سر بزنی رفیق ممنون
 
 
سلام به بینندگان عزیز 
اگر مایل هستید می تونید داستان های کوتاه، شعر، متن و حتی داستان های بلند خودتون رو برای ما ارسال کنید تا در وبلاگ قرار داده بشه
ارسال متن ها از طریق :ghassam.m84@gmail.com
ارسال متن ها مانند نمونه زیر و به ترتیب باشد:
نام و نام خوانوادگی
نوع متن (شعر، داستان...) 
عنوان 
متن
مطالب ارسالی پس از تایید در وبلاگ قرار می گیرد.
حتما شرکت کنید
سال پیش مهر موبایلم رو دزد برد. لب خیابون گریه میکردم و نعره میزدم ....مامان گفت فدای سرت.یه گوشی بهتر میخری، نو مدل جدید. گفتم مامان چی داری میگی، همه چی که پول نیست. خاطره هام چی...
آدم هرچی کمتر با دیگران دنبال ثبت خاطره باشه بعدها راحت تر خواهد بود. به لحظه هامون عمق ندیم... خاطره ساختن مثل خالکوبی کردن هست. 
سریال زیر همکف یکی از سریال های جدید است که قرار است به جای سریال به رنگ خاک پخش شود. در این قسمت بیوگرافی بازیگران سریال زیر همکف، عکس های سریال و اطلاعاتی در مورد این سریال را می خوانید.
بازیگران سریال همکف و داستان سریال
سریل زیر همکف از جمعه 22 آذر ماه از شبکه اول سیما پخش خواهد شد و جایگزین  سریال به رنگ خاک می شود.
داستان سریال
در خلاصه داستان سریال زیر همکف آماده است: زندگی قانون‌های زیادی داره، ولی به نظر من مهمترینش اینه که راحت، نه بگ
خاطره راز خط کش ژله ای
خاطره راز خط کش ژله ای
 
خاطره راز خط کش ژله ایاز جمله ی”دختر خوبی باش” خسته شدم!!!خیلی وقت ها بقیه فکر می کنند که ما دخترای پرانرژی که البته کمی هم شیطنت داریم، دوست نداریم دختر خوبی باشیم!اما حواسشون نیست که خوب بودن برامون تعریف نشده!همیشه دوست داشتم کسی رو داشته باشم که راه و چاه رو یادم بده و مثل یک دوست همراه و همرازم باشه.………………………………بابام میگه مثل دخترخاله ات باشه !!!مامانم میگه از دختر همسایه یاد بگیر !!!!ام
همه ماها خاطره هایی داریم خاطرات خوب یا بد ولی برای من فقط یک خاطره خوب بود که مثل معجزه وقتی توی بدترین و سخت ترین موقعیت تمام عمرم اومد دنیامو رویایی کرد
واز وقتی که رفته یادم نمیاد هیچ چیزی از زندگیمو انگار همش یک خواب بوده
لطفا ناراحت نشو، دارم کاری میکنم که روح و ذهنم بفهمه که تنهاشدم و باور کنه
این کارو میکنم که بلند بشمچ
داستان خاطره است از رویدادی که اتفاق افتاده است. حالا بیایید این «|تفاق افتاده است» را فعلی بگیرید که زمان ندارد. یعنی شرح و چینشی از یک ماجرا که در گذشته ، حال ، آینده اتفاق افتاده . این شکل از کاربرد فعل زمانی ست که اتفاق در ذهن ما بازسازی می شود و آن جا زمان مفهوم عادی  خودش را از دست می دهد. این همان«خاطره» می تواند باشد که دیگر اتفاقی در گذشته نیست. می تواند همیشگی باشد. می تواند هنوز برای ما که در این لحظه اسیر هستیم ، رویدادی در آینده باشد.
 اسفند
 هر چه سرد، هرچه سخت اما در پی اش بهاری هست
 درست مثل زندگی که روزهای سختش هرچه طاقت فرسا اما در گذر است..
. آدم ها می آیند با خودشان شوق می آورند، 
امید و رشته های نازک دلبستگی رشته ها که طنابی ضخیم شد
 از ترس به دام افتادن میروند از آنها کوله باری می ماند پر خاطره
 و دلبستگانی که در خاطره ها جا می مانند...
 فراموشی گره کوری ست که به دست زمان باز میشود
 اسفندِ رابطه ات در گذر است
 خاطره ها را دَرس کن و بهار را با حال دیگری آغاز کن
 #پریسا_زا
خاطره کار فرهنگی باحال
خاطره کار فرهنگی باحال
 
خاطره کار فرهنگی باحالبعضی وقتا وصف یک سری ازین کارهای باحال و خودجوشِ فرهنگی را که می‌شنوی، حالت خیلی خوب می شود.
مثلا یکی از این کارها مسابقه کتابخوانی‌ ای هست که در عرض ۲ ساعت توی مدارس برگزار کردند.بچه‌ها خیلی خوششون اومده بود.هم بخاطر اینکه ۳-۲ساعتی از کلاساشون پیچونده شده بودو هم اینکه ساعات درسایی که به نظر خودشون به درد زندگیشون نمی خوره، کتابای مفید خوندند.جالب بود براشون که همونجا
شده از چشم کسی سست شود دستانت؟
یا که از دیدن او لزره بیفتد جانت؟
شده در شهر خودت مثل غریبی باشی!
به تمنّا برسد قسمتِ آبت ؟نانت؟
شده با درد شبی همدم گریه بشوی؟
یا که یک زخم قدیمی بکند گریانت؟
شده یک خاطره ات زخم جدایی باشد
که به ذهن آوری و رود شود چشمانت؟
روز و شب مُردم و در خاطره ها در حبسم!
شده یک خاطره عمری بشود زندانت!؟
پارمیدا مقیسه
یاد اون خاطره ام افتادم تو بچگی که توی یه کتاب مصور از مدرسه، یه خونه چوبی بود و من خیلی ازش خوشم اومد. یه چیز مثل ایوون بزرگ داشت و من پیش خودم تصور میکردم که اینجا زندگی میکنم با خانواده ام و دوستام هم با خونواده هاشون اینجا هستن. واقعا خیلی خیلی خوشم اومده بود از این فکر ! یهو در حین خوندن کتاب سالار مگس ها که میگن این جنگل مال ماست، یاد این خاطره افتادم. :)
امـــــروز عجیب دلم برایَت تنگ استـ..دو لیوان چـــــاےدو صندلےدو بلیتـ سینمایکـ نیمکت دونَفـره در پارکـو باقے دو نَفَره هایمانتَحقق پیدا مےکردحلا قضیہ تفاوت داردیک لیوان آبقرص مُسکـنکز کردن در گوشه تاریکـ اتاقیکـ نیمکتـ پرت در پارکـو ضَجـهحالا که نیستے من و یکـ دنیا خاطره از تو، دو نَفَره هایی داریم..اینجـــــا جایَتـ خالیستـــ صاحبـ یک دنیا خاطره
از جمله سفرهایی که جزو خاطره انگیزترین ها
هستند، سفر به یک جزیره در دل دریا است. خوشبختانه ایران با داشتن جزیره هایی
مانند کیش سفرهای خاطره انگیز بسیاری می سازد. ولی خاطره انگیز بودن این سفرها
منحصر به طبیعت و جاذبه های جزیره نیست بلکه کیفیت بی بدیل جزیره است که بیشترین
تاثیر بر مسافران می گذارد و از لحاظ روانی مسافران را به آرامش سوق می دهد. هتل
های کیش هم به درستی عمل کرده و سفر خاطره انگیز را در بستری آرامش بخش برای
گردشگران مهیا کرده اند.
تو نو بهار منی
همیشه کنار منی
در اوج بی قراری من
تویی که قرار منی
 
صدای پای نسیم
مرا به خاطره برد
میان خاطره ها 
تو در خیال منی
 
در این مسیر خطیر
پر از شرارت و گیر
تو آمدی چون شمس
و دستگیر من
 
خبر نداشت به عشق
زلال می شود آب
در آن میس و جامی
که می دهد صنمی
 
اگر کره ای هستید ، این یکی از بهترین سریال هاییه که دیدم
خیلی دوسش دارم
شخصیت اصلی فیلم دختریه به اسم "کیم هه جین" که در کودکی دختری زیبا و آراسته بوده اما بعد از ورشکستگی پدرش دیگه نتونسته خیلی به خودش برسه
حالا بزرگ شده و تبدیل به دختری شده که به خاطر اعتماد به نفس پایینش به خاطر ظاهرش نمیتونه با پسری که دوست داره روبرو بشه
 
این سریال پر از احساس خوبو لحظات شاد و باحاله
 
یک کاراکتر توشه به اسم " کیم شین هیوک " که بازیگرش یکی از ستاره های گروه
اینو شنیدین هر انسانی یه داستانی برای زندگیش داره؟؟؟
من زیاد شنیدم!!!
ولی دوست دارم ازشون بپرسم... 
واقعا!!!
داستان داریم تا داستان
بعضی داستان ها ارزش شنیدن نداره 
بعضی ها هم اصلا ارزش گفتن هم نداره
ولی خوش بحال اونی که یه داستان جذاب برای خودش داره
از اون داستان ها که فیلم ها رو از اون می سازن
مثله خیلی از شهدای انقلاب اسلامی 
از این داستان ها هم آرزوست
تاثیر بعضیا تووی زندگی آدم بیشتر از یه اسمه، بیشتر از مدت حضورشونه...
انقدر زیاد که یه روز به خودت میای و می‌بینی همه‌ی فکر و ذکرت شده یه نفر!
شاید اون یه نفر، هیچوقت نفهمه که باعث چه تناقضی توی زندگیت شده، اما تو می‌دونی که اون، تنها دلیل تنهاییت بوده و تو، توی همه‌ی تنهاییات به اون پناه بردی. 
آرزو دادی... خاطره گرفتی!
آدما، با آرزوهاشون به دنیا میان، با خاطره‌هاشون می‌میرن.
کاش، آخرین خاطره‌ای که قبل از مرگ به یاد میارم، تو باشی...
زامبی ها
مرده متحرک یا زامبی (در زبان‌های اروپایی: zombie) به جسدهای متحرکی گفته می‌شود که روح ندارند. مرده‌های متحرک امروزه در فیلم‌های ترسناک غربی زیاد دیده می‌شوند.
داستان مرده‌های متحرک از وودو یعنی جادو باوری آفریقایی‌تباران دریای کارائیب سرچشمه می‌گیرد.
بر پایهٔ داستان‌ها، مرده‌های متحرک با گاز گرفتن و وارد کردن بزاق خود به بدن قربانیان‌شان آنها را همانند خود به یک مرده متحرک تبدیل می‌کنند. در نتیجه، در فیلم‌ها تعداد زامبی‌ها
بعد از ظهری که گرمایش میرود تا جوشش بنشیند و اندکی خودش را خلاص کند. در شهر کویری این بعد از ظهر شاید بهترین وقت باشد برای فکر کردن به داستان ها: داستانهایی که با نگاه کردن به سراب پیش روی در میان نخل ها، گز ها و تاق های رسته از زمین، مانند همین درختچه های سرسخت از دل خاک تخت و آفتاب خورده زمین دهن ، سر و کله شان پیدا می شود. 
همیشه دو داستان جلوتر از همه با دیدن و بودن در این منظره به خاطرم می آید: نوشته ی «کویر» از علی شریعتی و داستان «خمره» از هو
 
گاهی آدم دلش میخواد حافظه اش از بعضی خاطره ها پاک شه
هیچ اثری نمونه ازشون ...
سر هیچ چهارراه و بی راه و بن بستی هم دوباره بهشون برنخوره ...
 
 
+ امروز دیدم بوته گوجه ای که خودرو توی گلدون مرجانم درومده بوده، چنتا گوجه سبز کوچولوش، قرمز و خوشگل شده. خوشحال شدم.
 
+ می شود تو برای دل ما "فالله خیر حافظا" بخوانی؟ 
 
 
برای اولین بار در زندگیم برای خونه ی بابام رفتم نونوایی:)))
یاد اون خاطره مشهورم افتاده بودم معلوم نبود کدوم از شاطر ها همون آدم نا متعادلی بود که اون خاطره رو برام درست کرد! جا داشت پیداش میکردم پخخخخخخ کنم بهش، اما خب نمیشد!!!!
خاطره از یک روز برفی انشا کوتاه درباره برف انشا در مورد یک روز سرد زمستانی انشا در مورد برف با مقدمه داستان کوتاه در مورد یک روز برفی یک روز سرد زمستانی را توصیف کنید انشای ذهنی درباره برف انشا در مورد یک روز سرد زمستانی را توصیف کنید
انشا در ادامه مطلب
ادامه مطلب
نمونه سوالات فنی حرفه ای سی شارپ C#
 
 
دانلود
 
 
 
نمونه سوالات فنی حرفه ای سی شارپ C# نمونه سوالات فنی حرفه ای سی شارپ C# نمونه سوالات فنی حرفه ای سی شارپ C# نمونه سوالات فنی حرفه ای سی شارپ C# نمونه سوالات فنی حرفه ای سی شارپ C# نمونه سوالات فنی حرفه ای سی شارپ C# نمونه سوالات فنی حرفه ای سی شارپ C# نمونه سوالات فنی حرفه ای سی شارپ C# نمونه سوالات فنی حرفه ای سی شارپ C# نمونه سوالات فنی حرفه ای سی شارپ C# نمونه سوالات فنی حرفه ای سی شارپ C# نمونه سوالات فن
اهنگ "نباشی"محسن یگانه که میشنوم...
یاد بعد ازظهرای توی دبیرستان با بچه ها...
یاد چهارم دبیرستان و آش رشته مامان پزی که هر هفته یکی از بچه ها مسئول آوردنش بود ...
و زیر درخت آلبالو روی چمنای زرد و سبز حیاط مدرسه و هوای یخ پاییز میخوردیمش...
یاد همخوانی های ساعت ۲ به بعد که همه بچه ها میرفتن و ما که کنکوری بودیم تا ۴ میموندیم ...
یاد کتابایی که از سر خستگی پرت میکردیم هوا....
یاد غذای خوشمزه و عاااالی سلف مدرسه ...
و مسئول سلف بامعرفتی که میشناختمون و واس
بدونید که این داستان در دو بخش منتشر میشه چون مطالب زیاد هست و خب هم حوصله ی کاربر سر میره هم حجم داستان زیاد میشه پس اگه قسمت اول منتشر شد منتظر قسمت دوم هم باشید.ما تو این داستان سعی کردیم همه جوانب رو در نظر بگیریم.البته این داستان از زبان اول شخصه که تو پبش داستان میشه به این پی برد...
حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست
چرا نمایشگاه کتاب را باز برگرداندند به مصلی؟ من یکی که خیلی خوشحال بودم از تغییر مکان نمایشگاه. خوشحالی من یک دلیل شخصی دارد و آن هم فرار از خاطرات تلخ است. با مصلی خیلی خاطرات تلخ و شیرین دارم اما نمیدانم چرا هر سال وقتی برای اولین بار پایم را میگذارم داخل شبستان و بوی کاغذ میخورد به دماغم خاطره های بد به ذهنم هجوم می‌آورند.
هر سال با خودم عهد میکنم که امسال اصلا پایم را نمایشگاه نمیگذارم و بعد باز ماجرا طوری
بیوگرافی بازیگران
 
عکس های خاطره اسدی
خاطره اسدی (زاده ۷ مهر ۱۳۶۲، تهران) بازیگر سینما و تلویزیون ایران است. فارغ التحصیل لیسانس رشته بازیگری از دانشگاه هنر و معماری دانشگاه آزاد در سال 86 می باشد، دوره بازیگری را در مدرسه هنر و ادبیات صدا و سیما در سال 81 گذرانده است.
برای ادامه خواندن مطلب رویبیوگرافی خاطره اسدی + عکس کلیک کنید
همه‌چیز تند و تند و تند می‌چرخد.. می‌گذرد.. تمام می‌شود.. تو نیستی دیگر که دوشادوش‌مان باشی.. تو آرام و مهربان و در سکوت مطلق به‌خواب رفته‌ای.. هیچ‌چیز نمی‌تواند آرامشت را بگیرد.. می‌روی.. می‌روی و ما را با هزارهزار خاطره تنها می‌گذاری.. خاطره‌ی روزهای خاله‌بودنت، مادری کردنت، خاطره‌گفتنت، از تهِ دل خندیدنت.. چه‌طور فراموشت کنم که خانه‌ات، خانه‌ی خاطرات کودکی‌مان بود. دستانت، گرم و مادرانه.. نگاهت، آرام.. مهربانی‌ات، دریای بی‌نهایت
تو درمانگاه رفتم شرح حال بگیرم؛ پدر یه بچه شیر خوار ۱ ماهه بغلش بود ، شرح حال گرفتم؛ بعد گفت ما این یکی رو آوردیم برای نمونه ! 
گفتم نمونه ی چی ؟؟؟ ادرار ؟؟؟ خون ؟؟؟؟ 
گفت نه ! 
اینها ۴ قلوان ! همشون یه مشکل دارن ! نمیتونستیم هر ۴ تا رو بیاریم ، برای همین ، این یکی رو برای نمونه آوردم :))) 
همونجا اینقدر خندیدیم با پدر و مادربزرگ بچه که از گوشه ی چشمهامون اشک میومد ! :)) 
داستان از جایی شروع شد که هزاران داستان آموختم اما عبرت نگرفتم! دانشگاه
دیدن دختری که نگاه معصوم و البته شادی داشت و خواستم به او نزدیک تر شوم نمیدانم چرا؟دختری با استخوان های درشت و کمی زیبا
نمیدانم چرا دوستش داشتم، خداوند جزوه ها را از دانشجویان نگیرد که این جزوه نویسی و قرض دادن آن نبود شاید نرخ ازدواج بسیار کمتر از تصور بود
اولین جزوه را با وساطت یکی از دوستان از او گرفتم
خاطره یاهومسنجر خودش داستانی است به بلندای عرض کهکشهان! اولین پیا
خودم قلبمو درد میارم و از دردش مست میشم. نمیدونم چرا. فقط میدونم این حالِ بد و این قفل زدن رو آهنگای شجریان، این همه خاطره ای که زنده میشه و همه و همه ش رو دوست دارم! خوبیش، همینه که شجریان هیچوقت من رو یاد خاطره ی یه فرد نمیندازه! شجریان فقط یاداور لحظه ست. لحظه و غم و فرار از واقعیت ها. همین هم یه نعمتیه نه؟ 
 
سلام سلامممم
حالتون چطوره؟!:)
حالا باز آمــد؛ بویِ مـــاهِ مدرسه
بوی بازی های راهِ مـــدرسه
بوی ماه مهر… ماهِ مهـــربان
 
فصل مدارسه :) عطسه گلم منو به چالش خاطره مدرسه دعوت کرد که یکی دوتا از خاطره های تلخ یا شیرین مدرسه رو تعریف کنیم
اولش بهش گفتم من۶ساله از مدرسه فاصله گرفتم چیزی یادم نمیاد بعد انقد من بچه آرومی بودم(جون خودم) که هیچ خاطره ای ندارم!
بعد یکم فکر کردم دیدم چندتا خاطره بی نمک یافتم:)) خیلی سعی کردم که طولانی نباشه ولی شد:/
 
خا
خاطره : کتاب سرمایی
فصل بهار بود با بوی گل های زیبا و معطرش.توی اتاق نشسته بودم و داشتم کتاب «گرگ ها از برف نمی ترسند» رو می خوندم، حسابی سردم شده بود.رفتم تو آشپزخونه و به مامانم گفتم:« چقدر هوا سرد شده ها!»مامانم گفت:« هوا به این خوبی، کجاش سرده؟»یه چیزی خوردم و اومدم نشستم بقیه کتاب رو خوندم. از روحیه نوجونای کتاب پر از انرژیشده بودم، از تغییرهای خوب شخصیت های داستان طی این سختی ها شگفت زده شده بودم و دلم برای نوجوونهای توی کتاب سوخت که تو او
در این پست دانلود اهنگ منو هیشکی نمیفهمه جز تو یه نفر برای دانلود در سایت بلاگ موزیک قرار داده می شود
دانلود اهنگ منو هیشکی نمیفهمه جز تو یه نفر (علی یاسینی) با لینک مستقیم کیفیت 320
دانلود آهنگ جدید علی یاسینی ما با هم خاطره داریم ( کیفیت اصلی Mp3 ) دانلود آهنگ جدید علی یاسینی ما با هم خاطره داریم موزیک جدید و زیبای خواننده علی یاسینی ... منو هیچکی نمیفهمه جز تو یه نفر دلو بردار هرجایی ببر نگهش دار پیش خودت…
دانلود آهنگ علی یاسینی ما با هم خاطره د
نمونه کار سئو | نمونه کارهای سئو سایت
نمونه کار سئو | نمونه کارهای سئو سایت - 5.0 out of 5 based on 2 votes
برخی از نمونه کار های سئو سایت کد ناب در این قسمت قرار داده شده است لازم به ذکر می باشد که نمونه کار های به دو بخش تقسیم می شود برخی از نمونه کارها برای افزایش بازدید وب سایت می باشد و برخی از نمونه کارهای دیگر برای یک یا چند کلمه کلیدی می باشد . شما در صورت صورتی که می خواهید در مورد نمونه کارها اطلاعات بیشتری پیدا کنید میتوانید با شماره های مندرج
سلام دوستان به دلیل جذاب‌تر شدن وبلاگ تصمیم گرفتم سربرگی را ایجاد کنم‌، این سربرگ با نام (خاطره‌ها) راه اندازی خواهد شد و قصد دارم در آن همه بازی های قدیمی و خاطره‌انگیز را نقد کنم شما دوست‌داران بازی‌های قدیمی نیز می‌توانید از علایقتان بگویید یا حتی می‌توانید نقدی از یک بازی‌خاطره‌انگیز برای من بفرستید و با نام شما در وبلاگ قرار می‌گیرد امید‌وارم همه راضی باشید‌.
شاید تعداد خاطره های خوبمون هر فصل یکی باشه...
شاید کم باشه...
ولی انقدر خوبن ک با دیدن عکس هاش اشک شوق میریزم من...
انقدر خوبن ک تک تک ثانیه هاش یادمه...
با همون شوق و ذوق و با همون لذت...
 
***
 
از میان همین روزها و شب ها پیداش شد؛مثل هزار چیز دیگر که پیدا شد و هیچکس نمیداند...
 
از اون فیلمائیه که خیلی ها بعد از دیدنش به به می کنند و جز محبوبترین فیلماشون می شه و اصلا جز فیلمای برتر آی ام دی بی هم هست و زمان روایت داستان خطی نیستو و چه می دونم از همینا...
منکر ایده و داستان جالب فیلم نیستم (بگم که فیلمنامه اش جایزه اسکارو برده اگه اشتباه نکنم) فقط برای من فیلم معمولی ای بود و چندان لذتی نبردم بخصوص اینکه دو تا بازیگر اصلی رو چندان دوست نداشتم تو این فیلم ( حالا فیلمای زیادی هم ازشون ندیدما :دی) با اینکه کیت وینسلت جایزه هم
سوالات استخدامی همراه با پاسخنامه
 
میخوای تو آزمون استخدامی قبول بشی؟
یکبار برای همیشه قبولی خودت رو تضمین کن و بعد از استخدام تا آخر عمرت آسوده زندگی کن
ما در این مجموعه سعی کردیم تمام سوالات مربوطه استخدامی رو جمع آوری کنیم و همراه با پاسخنامه در اختیار شما عزیزان قرار بدیم
نمونه سوالات زبان و ادبیات فارسی – شامل ۲۳۲ سوال همراه با پاسخنامهنمونه سوالات معارف اسلامی – شامل ۶۴۰ نمونه سوال همراه با پاسخنامهنمونه سوالات زبان و ادبیات انگل
یه سری خاطره ها هستن، که مسخرن، ولی انقدر بهت نزدیکن و توری تو رو وجودت نقش بستن انگار باهاشون بدنیا اومدی و به جای مثلا شیش سال پیش، از اول زندگیت باهات بودن.
مثلا یادم میاد بچه که بودم کلاس می رفتم تو کانون پروروش فکری، که درست یادم نمیاد موضوعش چی بود. تقریبا نه سالم بود، و یه روز ازمون خواستن یه داستان بنویسیم و تعریف کنیم. به برنده هم جایزه میدادن که یه دفترچه گوگول با جلد آبی و صورتی بود. منم با کلی شوق و ذوق، داستان سه برادر هری پاتر رو با
بازگشت به دنیای فیلم های جنایی و کارآگاهی و ادای دینی به آگاتا کریستی به همراه خاطره بازی و سرگرمی ولی نه فقط سرگرمی و خاطره بازی صرف، چاقوکشی فیلمی است در نگاه اول سرگرم کننده ولی در زیر متن خود حرف های دیگری نیز برای گفتن دارد.
ادامه مطلب
این دومین داستان من است که به زودی منتشر می کنم.نام این داستان جنگ جهانی سوم است که بین چین و آمریکا اتفاق می افتد.در حقیقت من طبق پیش بینی هایی که از این جنگ شده سعی کردم داستان مهیج یک ژنرال چینی را به تصویر بکشم.حالا بریم یه پیش داستان از این داستان رو داشته باشیم:
چشمم به کاغذی خورد که در جیب یکی از سرباز های سوخته بود.روش نوشته بود اگه من مردم به همسر و دخترم بگین که خیلی دوستشان داشتم...
اسمش را خواندم:تاکاشی ایزاما...
با خودم گفتم اگر همسر و
فوکااری پرسید : "کتابی که در موردش با پرفسور صحبت می‌کردی را داری . آن که برادر بزرگ‌تر داشت ."
-"۱۹۸۴ ؟ نه ، ندارم ."
- "چطور داستانی است ؟"
تنگو سعی کرد طرح داستان را بخاطر بیاورد : "من یکبار مدت‌ها پیش در کتابخانه‌ی مدرسه آن‌را خواندم به‌همین خاطر تمام جزئیات را خیلی خوب بخاطر نمی‌آورم . این کتاب در سال ۱۹۴۹ منتشر شده ، زمانی که ۱۹۸۴ خیلی دور به‌نظر می‌رسید ."
- "آن همین سال است ؟"
- "بله ، برحسب اتفاق . به‌هرحال آینده به امروز ، و خیلی سریع به گذ
  #خاطره #شهید_والامقام #سیدمرتضی_آوینی #وعده_ما_بهشت یکی از فرماندهان جنگ روایت می‌کند: خدا رحمت کند «حاج عبدالله ضابط» را. برایم تعریف می‌کرد خیلی دلم می‌خواست #سید_مرتضی_آوینی را ببینم. یک روز به رفقایش گفتم، جور کنید تا ما #سید_مرتضی را ببینیم . خلاصه نشد. بالاخره آقا #
ادامه مطلب
سلام...
الان که اینو مینویسم، تو خونه تنهام... از صبح یعنی تنهام...
خیلی وقته که دلم میخواست باز بیام وبلاگ و باز مثل قدیما بنویسم... معنی بنویسم این نیست که من نویسندم یا فلان... اتفاقا از اول انشام هم ضعیف بود... الان هم این چند خطو که نوشتم میرم چند بار از اول میخونم ببینم نگارشم درست بود یا نه... که صد در صد باز هم غلط دارره!
فقط میخوام بعضی چیزهارو ثبت کنم... خیلی خود سانسوری دارم و  قبلا بخاطر همین خودسانسوری یا امینت یا ترس از لو رفتن تو دنیای واق
سایت گنجینه آزمونهای مقاطع تحصیلی برای تمام کاربران ، دانش آموزان و دانشجویان گرامی به منظور دسترسی رایگان و آسان به تمامی نمونه سوال پیام نور،  نمونه سوال پایه اول تا دوازدهم ، نمونه سوالات ترم اول و ترم دوم   راه اندازی شده است.
دانلود آهنگ حمید هیراد به نام و تو خندیدی و از خاطره ها جا ماندم ( عشق گاهی سبب گم شدن خاطره هاست ) با کیفیت بالا 320 لینک مستقیم mp3 موزیک صوتی همرا با متن ترانه
دانلود آهنگ و تو خندیدی و از خاطره ها جا ماندم ( عشق گاهی سبب گم شدن خاطره هاست )
ساده از دست ندادم ، دل پر مشغله را ////
تا تو پرسیدیو مجبور شدم مسئله را ////
»──|…///#×|──«
عشق آن هم وسط نفرتو باروتو تفنگ ////
دانه انداختو از شرم ندیدم تله را
─|…///#×|─
عشق آن هم وسط نفرتو باروتو تفنگ
دانه انداختو
 متن آهنگ عماد محمدی به نام خاطره
تکست آهنگ خاطره از عماد محمدی

از خاطره هایم خبری جز تو ندارم
ابری تر از آنم که به تدریج ببارم
ابری تر از آنم که بترسانی ام از سیل
در سوگ تو میبارم و بارانی ام از سیل
دلواپس دلتنگی و دلواپسی ام باش
هم بستر و هم بغض شب بی کسیم باش
از فاصله گفتی و از این فاصله مردم
جز خاطراتت به کسی دل نسپردم
 بعد از تو پر از خواهش چشمانت شب آرامش
بانو جان دل من‌کو
بعد از تو تلخ و غمگینم سردرگم بی تو من اینم
دل تنگم بی تو بانو 
تو
خلاصه داستان رو خیلی کوتاه میگم به خاطر اینکه درحال نوشته شدن هست موضوع زندگی روزمره اعضا هست که با تلخی شیرینی و هیجان همراه هست . امید وارم که خوشتون بیاد . داستان در روز های شنبه و دوشنبه و چهارشنبه گذاشته میشود. اوه راستی شخصیت اول داستان چانیول هست به همرت اعضای گروه.
خلاصه داستان رو خیلی کوتاه میگم به خاطر اینکه درحال نوشته شدن هست موضوع زندگی روزمره اعضا هست که با تلخی شیرینی و هیجان همراه هست . امید وارم که خوشتون بیاد . داستان در روز های شنبه و دوشنبه و چهارشنبه گذاشته میشود. اوه راستی شخصیت اول داستان چانیول هست به همرت اعضای گروه.
سلام به تمامی خوانندگان.
اخیرا بهم پیام داده شده که اگه میشه شخصیت های داستانتو بیشتر معرفی کن. میخواستم در جواب اون پیام بگم که بعد از تمام شدن کتاب اول(که الان فصل یازدهمه  و بیست فصل داره)،میرم سراغ یه داستان دیگه که به همین داستان مربوطه و به معرفی شخصیت های داستان میپردازه.
مرسی که این مطلب رو خوندین
پیش‌نوشت: هرچند هیچ گاه علاقه‌ی وافری
به دیدن فیلم نداشته‌ام، اما چیزهایی هست که دیدن یک فیلم را از هر چیز دیگری برای
آدمیزاد لذت بخش‌تر می‌کند؛ مثل یک همراه دوست‌داشتنی، یک داستان عالی، یا یک
خاطره‌ی به یادماندنی! و این یکی، یکی از آن صدها داستان عالی است که طعم زندگی را
زیر دندانت می‌آورد.


 
ادامه مطلب
و ساعت ۴ صبح من به کسی فکر می کنم که به من فکر نمی کن
و حس می کنم خیلی وقت که از ذهنش پاک شدم
به یه دوستی از دست رفته فکر می کنم
و تصمیم اینکه شاید ادامه اون درست نباشه
شاید امتدادش فقط بخاطر اصرار من تا حالا بوده
و بهتر بهش بگم دلم برات تنگ میشه خیلی زیاد ولی قرار توام تبدیل به خاطره ها بشی
خاطره ای که چند سال بعد بگم یادش بخیر امیدوارم سلامت باشه هرجا که هست
من اصرار به موندن ادم ها نداشتم
چون هیچوقت اصرار من هیچ تاثیری نداشته
با کدوم خاطره یا تجربه روز دختر رو تبریک بگیم؟!خاطره تنهایی کلاس تشکیل دادن در غیابشون...بلاک کردن بعد از اشتباه...نگفتن کنسلی کلاس و بیخودی سر کلاس موندنشون...کمک نکردن بهشون وقتی سر یه مبحث کمک میخواستن...سو تفاهم با شوهر یکی ازشون یا نجات دادن دوتا دختر که گیر کرده بودن ؟!این آخری غیر دخترای کلاس بودش
شب بود و کنار جوی تنهایی ها
من خسته ترین آدم دنیا بودم
در سیل عظیم خاطره غرق شدم
وابسته ترین آدم دنیا بودم
شب ، پر زد و در خط افق روز آمد
من بودم و تنهایی و چشمِ خوابم
خورشید کنار من نشست و من باز
ماندم چه بگویم تز دل بی تابم
روزم به سر  آمد و دوباره شب شد
اما من آزرده به نور آغشته
هرشب که دوباره آمد و روز شده
داغ و غم من مثل خودش یخ بسته
داستان ذره ناشناخته، داستانی کوتاه و علمی تخیلی تألیف شده در کانون نشر علم رازا است. 
مقدمه داستان:
جملاتی رو که دارم میخونم باورم نمیشه دست نوشته های فردی است که تحقیقاتش سفر به مریخ را ممکن کرد ... 
لینک دانلود PDF داستان در ادامه ....
دانلودعنوان: داستان علمی تخیلی ذره ناشناخته حجم: 212 کیلوبایت
خاطره کتابخوان معلول
خاطره کتابخوان معلول
 
خاطره کتابخوان معلولدیدی بعضی وقتا هرکاری می‌کنی حالِ دلت خوب بشو نیست؟!با چند تا دوستی که معمولا با اونا بودی حس خوب داشتی، این ‌ور اونور میری، حالت خوب نمیشه…موسیقی مورد علاقه‌ات رو گوش میدی، نوچ‌…بازم خوب نمیشه…تفریح و سفر میری…میبینی نه، مث اینکه باز کارساز نیست…اما یهو یکی میاد یه کتابِ مشتی بهت میده… و انگار پرتت می‌کنه وسط بهشت!میری تو کتاب و نمی خوای از توش در بیای!اصلا تا حالِ دل
خاطره بی سوادی
خاطره بی سوادی
 
خاطره بی سوادیهمیشه هر جا حرف از بی سوادی می شد خیال می کردم تو دنیای امروز فقط پدربزرگ ها و مادربزرگ ها هستند که سواد ندارند.از این بابت خوشحال بودم که همه بچه های کشورم سواد دارند و کسی مشکل بی سوادی ندارد.
یک شب که قرار بود با خانواده به جمکران برویم با خودم قصد کردم به نیت ظهور چند تا کتاب کم حجم و جذاب درباره آقا با خودم ببرم و بدهم که مردم بخوانند.توی صحن جمکران راه می رفتم و خوب چشم می گردوندم که کتاب رو به ک
با توجه به مسائل و ظرفیت‌هایی که در ایدۂ شما موجود است، حال باید برای نحوۂ روایت داستان خود به استراتژی‌ای کلی برسید. این استراتژی کلی داستانی که در یک خط بیان می‌شود قاعدۂ طراحی داستان شما است. این قاعده به شما کمک می‌کند فرضیه۱ٔ خود را در ساختاری بسیار قوی بگسترانید.
نکتهٔ کلیدی: قاعدۂ طراحی همان چیزی است که داستان را یکپارچه می‌سازد. این قاعده منطق درونی داستان و چیزی است که بخش‌های داستان را به طرز سازمان‌یافته‌ای در کنار هم حفظ می
روزی گاندی در حین سوار شدن به قطار یک لنگه کفشش درآمد و روی خط آهن افتاد. او به خاطر حرکت قطار نتوانست پیاده شده و آن را بردارد. در همان لحظه گاندی با خونسردی لنگه دیگر کفشش را از پای درآورد و آن را در مقابل دیدگان حیرت‌زده اطرافیان طوری به عقب پرتاب کرد که نزدیک لنگه کفش قبلی افتاد.
 
یکی از همسفرانش علت امر را پرسید.گاندی خندید و در جواب گفت: مرد بینوائی که لنگه کفش قبلی را پیدا کند، حالا می‌تواند لنگه دیگر آن را نیز برداشته و از آن استفاده نم
شراب. خاطره. یادآوری. اندوهی منتشر در فضای لایتناهی. سیگار. مرزِ باریکِ حالِ خوب و حالِ بد. صدای مرضیه. من به این انباشتگی و فشار حافظه و خاطره عادت دارم. کلماتِ سلین. مرگ قسطی؛ "دوباره تنها شدیم، چه‌قدر همه چیز کند و سنگین و غمناک است". عرق. که زمستان جز زخم، برف هم دارد. راه رفتن بر روی آن مرزِ باریک. آسمانِ سیاه و زمینِ سفید. معلق بودن در آن فضای لایتناهی...
هروقت از جاده ی پیچ در پیچ حاشیه ی شهر رد میشیم پدرم خاطره ی تکراری اش از چهل سال قبل رو برای بار هزارم تعریف میکنه.خاطره ی سالی که خوک های جدید روی کار اومده بودن و خوک های قبلی که سرنگون شده بودن رو توی توی گونی های بزرگی میکردن و از این صخره ها و کوه های سنگی بلند اطراف شهر پرت میکردن پایین.پدرم اون سالها جوانی بوده به سن و سال حالای ما.چهار سال کوچکتر یا بزرگترش فرقی نمیکنه...سالها گذشته اما پدرم خاطره ی فریادهای مردهای توی گونی که از ارتفاعا
خاطره با یک کتاب امام زمان را هدیه دادم !!!
خاطره : فروش کتاب یا هدیه ای جدید!
 
خاطره فروش کتاب یا هدیه ای جدید!آدم های مهربان را دوست دارم.او هم با مهربانی قرارداد بسته بود. . .اخلاق خوبش مشتری جذب کن بود من هم یکی از آن مشتری ها . . .اهل تلافی محبت ها هستم و از آن جا که سر و ته بنده را به کتاب بسته اند . . .
فقط یک مجهول وجود دارد:چگونه شروع کنم؟با توکل به خدای منّان سر صحبت را باز می کنم.ازشرایط جامعه و علاقه ی بچه مدرسه ای ها به کتاب های خوب و اوضاع کتا
امروز روزِ سبک کردن سیستم از هر چیز اضافی بود، عکس، فیلم، برنامه و آهنگ! همین طور که به عکس ها نگاه می کردم، یا با دکمه Delete جواب رد به سینه اونها می زدم و یا با دکمه سمت راست می رفتم سراغ عکس بعدی! یه سری از تصاویر، تصاویری بودن که به هر نحوی سال های گذشته ازشون خاطره داشتم، حالا یا تصویر زمینه بودن، یا کسی برام فرستاده بود و یا روایتگر یه خاطره بود و یا حتّی تصاویر شخصی بود که دیگه نیازی به بودن اونها احساس نمی کردم و اون جذّابیت سال های قبل رو ب
_من دقیقا برعکس کسانی ام که خوب می نویسند ولی موضوع و سوژه ندارند.
_این وبلاگ رو زدم که حداقل بتونم توی نوشتن راه بیفتم.منظورم همون در حد جمله بندی و ایناست نه نوشتن یه رمان پونصد صفحه ای جذاب.
_توی مغزم داستان،خاطره و یا ماجرای هر چیزی رو که می خوام بنویسم رو از اول تا آخر تصور می کنم و می دونم چی به چیه اما موقع نوشتن که میشه همچین مغزم قفل می کنه که باید زنگ بزنم کلید ساز بیاد.
_از امروز به بعد بیشتر می نویسم.
 
آن روز تنها بودم؛ و من و تو ساعت‌ها با هم حرف زدیم. باران برای تو که آن سر شهر بودی زودتر شروع شد و برای من که این سر شهر بودم دیرتر آمد. تمام چیزهایی که غلط بودند حس درست بودن داشتند. یا آن عید را یادت هست؟ و آن کتاب را؟ باآنکه سرت شلوغ بود برای خواندنش وقت گذاشتی؛ و در آخر حتی دوستش نداشتی؛ و من فهمیدم چقدر من و تو فرق داریم؛ و فهمیدم چقدر می‌توانیم حس‌های جدید از هم یاد بگیریم. یا آن روز را یادت هست که گفتی شب حالت بد شده بود؟ و من چقدر از اینکه
داستان های واقعی از عشق های باورنکردنی
 
 
خواندن داستان‌هایی از زندگی‌های واقعی می‌تواند از بسیاری جهات آموزنده باشد؛ داستان زندگی و اشتباهات آد‌م‌هایی که در همین شهر زندگی می‌کنند و از همین هوایی که ما نفس می‌کشیم تنفس می‌کنند؛ زندگی‌ای که زمین تا آسمان با ما متفاوت است. این شماره تصمیم گرفتیم تا چند نمونه از چنین داستان‌هایی را تقدیم‌تان کنیم؛ داستان‌هایی که بدون شک برایتان آموزنده خواهند بود. در این داستان‌ها چند نفر از روانش
ما اینجا مجموعه داستان های توپخانه رو منتشر می کنیم و این اولین داستان من هست که داستان هارو به صورت پاورپوینت در اختیارتون میزارم.این داستان که اسمش هست انتقام رو تا چند روز آینده براتون میزارم...
اما بریم یه پیش داستان ازش داشته باشیم:
شما نخواهید مرد...
از روی تخت بلند می شوید.فضا مرموزه...تا جایی که چشم کار می کند هی چنشانه ای از حیات دیده نمی شود.فقط سرباز مرده...
شما حتی نمی دانید کجا هستید.اما سعی می کنید با بی سیم با مرکز ارتباط برقرار کنید
بازم هفت سالم بود ! نه دقیقا ولی نزدیک به هفت سالگیم، آره بچه بودم ! یادم نیست من از سید (پسرخالم که اون موقع تقریبا بیست و پنج، سی سالش بود) درخواست کردم تا برام داستان بگه یا سید خودش برام داستان گفت، ولی هرچی بود واقعا حوصلم سر رفته بود و به این داستان نیاز داشتم !
ادامه مطلب
حامی معاونت اجتماعی و فرهنگی شهرداری منطقه ۵با اطلاع دادن این شناسایی گفت: «همزمان با فرارسیدن هفته گردشگری، ۵ تا۱۱مهر ماه، ستاد گردشگری منطقه با همکاری شهرداری ناحیه۷، مسابقه خاطره نویسی از بهترین جا های دیدنی خواه زادگاه دانش آموزان را برگزار می درنگ.» ارباب«حسین دلبری» افزود: «در این مشق دانش آموزان می توانند در یک صفحه خاطرات شیرین خود را از بهینه مکانی که رفته اند یا زادگاهشان بوده، تصنیف و برای شهرداری منطقه واقع درون خیابان آیت ا
حالا مدت هاست که از اولین اری که آرمان رفت میگذره. یه خاطره تلخ دور...
اما کی مگه دید اون روزها رو. اون اولین روزهای دوری احمد از آرمان؟ 
روزهای پوچ احمد. اون موقع ها وسط تموم غم هاش یه موقع هایی احمد با خودش فکر میکرد شاید فقط من انقد سختمه. شاید چون هرروز تو همین شهر میگردم و مدام به خاطره هامون بر می خورم. شاید آرمان حالش خوبه و خوشحاله.
بعدها معلوم شد که این طوری نبوده اما قسمت مهم داستان اینجا نیست.
بخش آزاردهندش مکالمه های دیر به دیر، پیام ها
نقش یک خنده پر رونق را، برلبم می بینی
جان من راست بگو از چه سبب
کوه اندوه مرا، تو ندیدی هرگز؟
دیگر امروز چه سود، به تو اندیشیدن
تو که رفتی ای کاش، همه خاطره هایت را نیز
با خودت می بردی
وای ای خاطره ها
 ای شیاطین عذاب آور شب
که سپردید مرا در غم و تنهایی و تب
بگذارید فراموش کنم
قصه هرچه که بود
قصه هر چه که رفت
و دگر باز نگشت
| امیر غریب |
سلام این متن برای نمونه است.سلام این متن برای نمونه است.سلام این متن برای نمونه است.سلام این متن برای نمونه است.سلام این متن برای نمونه است.سلام این متن برای نمونه است.سلام این متن برای نمونه است.سلام این متن برای نمونه است.سلام این متن برای نمونه است.سلام این متن برای نمونه است.سلام این متن برای نمونه است.سلام این متن برای نمونه است.سلام این متن برای نمونه است.
سلام این متن برای نمونه است.سلام این متن برای نمونه است.سلام این متن برای نمونه است
یکی از سفرهای خاطره انگیزی که هر ایرانی حداقل
یکبار باید آن را تجربه کند سفر به اصفهان است. شهری پر از جاذبه های گردشگری اصیل
ایرانی که در گوشه و کنار آن به وضوح می شود دید. اصفهان جلوه گاه خوبی از تاریخ،
فرهنگ و هنر ایران از دوران صفوی تا به امروز است. خاطره انگیز بودن این سفر تنها
در این قسمت نیست و تمام نمی شود. با وجود هتل های اصفهان و کیفیت بی بدیل آن ها،
اقامتتان نیز یکی از خاطه انگیزترین و بهترین تجربه هایتان خواهد بود. پس بی ربط
نخواهد بو
خاطره یادت باشد
خاطره : یادت باشد…
 
خاطره یادت باشد…آنقدر از خوندن کتاب لذت بردم که دلم نمی اومد کلش رو یک جا بخونم، ریز ریز می خوندم و از خوندنش لذت می بردم.اما آخر کتاب رو گذاشتم تو حرم بخونم.نشستم رو به روی ضریح،حس و حال کتاب انگار با حس زیارت گره خورده بود،می خوندم و اشک می ریختم،صورتم خیس خیس شده بود و زمان از دستم در رفته بود…نزدیک اذان /بود…خیلی دوست داشتم کسان دیگری رو هم تو این حس زیبا شریک کنم،کاش می شد خیلی ها این کتاب رو می خوندن
 
انواع بازی برای فرزندان "خجالتی"
☘️ این بازی‌ها را می‌توانید با توجه به سن و توانمندی‌های کودکان در فرصت‌هایی که تمایل به بازی کردن دارند، انجام دهید.بازی‌هایی برای کاهش هراس اجتماعی و رفع خجالت و کمرویی کودکان:
۱ - مسابقه گویندگی ۲ - بازی «مصاحبه تلویزیونی» ۳ - بازی «نقل خاطره، داستان، شعر، معما و لطیفه» ۴ - بازی «چه کسی می‌تواند دیگران را بخنداند» ۵ - بازی «کامل کردن یک داستان» ۶ - بازی «کامل کردن یک شعر» ۷ - بازی «تکمیل جملات» ۸ - بازی
این داستان یک قهرمان نیست
داستان یک انسان عادی هم نیست
داستان کسی است که در بیشتر کارهای زندگی شکست میخورد، فرصت و توان بلند شدن پیدا نمیکند و مانند همه ی ما غرق میشود
ولی او ضد قهرمان هم نیست
یک انسان خوب با تصمیمات و اقبالی بد
درست مثل بعضی از کسانی که هر روزه در کنارمان زندگی میکنند.
ادامه مطلب
نمونه سوالات ریاضی نهم با جواب

نمونه سوالات ریاضی نهم نوبت دوم با جواب pdf
نمونه سوال ریاضی نهم نوبت دوم با جواب 98
نمونه سوالات ریاضی نهم فصل به فصل با جواب
نمونه سوال ریاضی نهم نوبت دوم با جواب 97

نمونه سوالات ریاضی نهم خرداد 97 با جواب
نمونه سوال نهم ریاضی
نمونه سوالات ریاضی نهم خرداد ۹۸
نمونه سوال ریاضی نهم نوبت دوم با جواب 96



نمونه سوالات ریاضی نهم با جواب (جهت دانلود کلیک کنید)
کتاب "کوچولوی اضافی" یه داستان واقعی و البته جالب...
وقتی این کتاب را می خوندم یادم اومد که برای خاله گرامی ما هم، چنین اتفاقی افتاده بود و البته خدا را شکر به خیر گذشت...امان از این دکترهای صرفاً آمپول زن!(لبخند)
کتاب خوبیه...پیشنهاد می کنم بخونید...
نصف روزه تموه...
خصوصا برای کسانی که اهل خاطره نویسی هستند، خواندنش خالی از لطف نیست...

از اینجا می تونید دانلود کنید
 
با توجه به تغییرات اساسی در آزمون تیزهوشان و نمونه دولتی آزمون این دو گروه ادغام شده و بصورت یک آزمون هماهنگ در سراسر کشور برگزار می گردد . در این بخش نمونه سوالات امتحانی تیزهوشان و نمونه دولتی همراه با پاسخ قرار گرفته است.
 
سوالات آزمون نمونه دولتی و تیزهوشان نهم به دهم سال98 همراه پاسخ
 
سوالات آزمون نمونه دولتی و تیزهوشان نهم به دهم سال97
پاسخ آزمون نمونه دولتی و تیزهوشان نهم به دهم سال97
داستان کوتاه غوغای سکوت
غوغای سکوت
روزی
کشاورزی متوجّه شد ساعتش را در انبار علوفه گم کرده است. ساعتی معمولی
امّا با خاطره ای از گذشته و ارزشی عاطفی بود. بعد از آن که در میان علوفه
بسیار جستجو کرد و آن را نیافت از گروهی کودکان که در بیرون انبار مشغول
بازی بودند مدد خواست و وعده داد که هر کسی آن را پیدا کند جایزه ای دریافت
نماید.
کودکان به محض این که موضوع جایزه مطرح شد به درون انبار
هجوم آوردند و تمامی کپّه های علف و یونجه را گشتند امّا باز ه
سوالات فصل به فصل علوم هشتم با جواب
نمونه سوالات علوم هشتم PDF
فرمت PDF + لینک دانلود مستقیم قرار گرفت
نام درس : علوم | موضوع : نمونه سوال | نویسنده : –
منتشر شده در نمره برتر | پایه و رشته : پایه هشتم
 
 
نمونه سوالات علوم هشتم فصل به فصل : امروزه با نزدیک شدن به امتحانات دانش آموزان نگران سختی یا آسانی امتحانات هستند . ما برای شما مجموعه ای از نمونه سوالات فصل به فصل علوم هشتم را قرار داده ایم که شما عزیزان میتوانید با دریافت نمونه سوالات علوم ه
در باغ یک دیوانه خانه، جوانی رنگ پریده, جذاب و شگفت انگیز را دیدم.
بر نیمکتی کنار او نشستم و گفتم : «چرا این جایی؟» مرد با تعجب به من نگاه کرد و گفت :«چه سوال عجیبی، اما جوابت را می دهم. پدرم می خواست مثل او باشم؛ عمویم هم می خواست من مثل خودش باشم. مادرم می خواست من تصویری از شوهر دریانوردش باشم و از او پیروی کنم. برادرم فکر می کند باید مثل او ورزشکاری ماهر باشم.» «استاد فلسفه و استاد موسیقی و استاد منطق هم می خواستند مثل آنها باشم، مصمم بودند که
یادمه توی دانشگاه که بودیم ، دانشگاه به هر دانشجو یک ماشین حساب کاسیو داد. اونوقت یکی از سرگرمی های تمام دانشجوها برنامه نویسی با این ماشین حسابها بود. خلاصه ما کارهایی با اون ماشین حسابها می کردیم که جای خالی کامپیوتر را برامون پر می کرد. یه جورایی مثل مسابقه بین دانشجوها بود که هر کسی یه کار محیر العقول تر می کرد با این ماشین حسابهای بدبخت، جلوتر میفتاد.
 
این هم یه خاطره ای بود که الان یادم افتاد
چه حس خوبیست وقتی دفتر خاطراتت را ورق بزنی و خاطره هایت را مرور کنی
با خاطرات شیرین لبخند برلبت مینشیند و با خاطرات تلخ اخم میکنی
ولی هردوی اینها طعم شیرینی میدهند
وقتی صفحات وب رو مثل دفتر ورق میزدم،با هرپستی که برخورد میکردم یک یادش بخیری در ذهنم میگذشت...
چه روزها وساعت هایی پشت سیستم مینشستم و مطالبم را تایپ میکردم..چه ساعتهایی را به خاطر یک پست مفید وخوب دنبال مطلب بین کتابهایم میگشتم...چه با ذوق وسلیقه مطلب مینوشتم و اکثر عکسهارو متن ن
همراهان عزیز دوم دبستان در تصاویر زیر نمونه سوالات فصل سوم (مبحث اشکال هندسی) ریاضی مقطع دوم دبستان به همراه پاسخ‌هایشان را برای شما قرار‌دادیم.
 
دانش‌آموزان در کنار خودارزیابی می‌توانند با نحوه سوالات‌امتحانی آشناشوند.
در پیام‌رسان تلگرام و اینستاگرام هم با ما همراه باشید.
کانال تلگرام دوم دبستان
اینستاگرام دوم دبستان
 



 
منبع: قلم چی
 
دانلود داستان عاشق کم رو
    این داستان, داستانی عاشقانه که توسط بنده نوشته شده است.این رمان ,ماجرای عاشق شدن پسری نوجوان به نام حسین است. او کم رو و خجالتی است و می خواهد به عشقش برسد و...
برای دانلود داستان به ادامه مطلب بروید
ادامه مطلب
خاطره ی مهمانی
«خاطره ی مهمانی»راستش رو بخواین، یکم استرس داشتم.نمی دونستم چه برخوردی باهام میشه و خودم رو حتی برای طعنه و کنایه شنیدن از فامیل آماده کرده بودم.یک ساعتی از مهمونی و خوردن و خندیدنش گذشته بود که دیگه می خواستم با هماهنگی صاحبخونه شروع کنم.زیر لب صلوات خاصه حضرت زهرا (س)رو خوندم و چند بار “یا صاحب الزمان ارشدنی” گفتم. از تو کیفم درشون آوردم و جلوی خودم چیدم روی هم.
ده- دوازده تا کتاب بود، بیشترشون کوچولو ، لاغر و باریک. وفقط چند
با سلام
دانلود نمونه سوالات پایه ی یازدهم کلیه رشته ها
عربی 2              نمونه 1     دریافت             نمونه 2      دریافت
زبان خارجی 2       نمونه 1     دریافت              نمونه 2      دریافت
تفکر و سواد         نمونه 1   دریافت     نمونه 2    دریافت     نمونه 3    دریافت
رسانه ای
فیزیک 1             نمونه 1     دریافت               نمونه 2      دریافت
با سلام
دانلود نمونه سوالات پایه ی یازدهم کلیه رشته ها
عربی 2              نمونه 1     دریافت           نمونه 2      دریافت
زبان خارجی 2       نمونه 1     دریافت              نمونه 2      دریافت
تفکر و سواد         نمونه 1   دریافت     نمونه 2    دریافت     نمونه 3    دریافت
رسانه ای
فیزیک 1             نمونه 1     دریافت               نمونه 2      دریافت
بسم الله الرحمن الرحیم
داستان های عجیبی از میزان مهربانی و رأفت شما شنیده ام
از داستان تهمت هایی که به شما زدند و خیانت هاوجسارت هایی که کردند ولی شما مظلومانه تر از پدرمان علی ع  مواد غذایی به صورت شبانه و مخفیانه برایشان آن هم کسانی که بنی هاشم بودند( ودرد اینجاست)میفرستادید ... حالا بماند چرا!
از داستان نهایت غریبی تان ولی غریب نوازی بدون وصفتان
از داستان آن حرزی که مانع ورود گناهکار به حرمتان شود و رأفت شما نگذاشت
از داستان آن شاعری که فق
شبی پر خاطره اما دردناک
اون شب چی شد،چرا دنیای داستان تغییر کرد؟کی مقصر بود؟
-قصدم آسیب نبود،نمیدونم چرا ازش خوشم اومد؟فقط..فقط....
 
چرا اسم داستان ماه شب های پاییزی است؟
 
با ما همراه باشید
Coming soon...
تقدیمی به ماه نقره ای:)
 
همسر یکی از دوستام به سبک هایکو شعر میگه 
گفتم یکی از شعرای همسرت رو بفرست این رو فرستاد:
با انگشت بریده ات قهوه ام را شیرین میکنم و باز کنار فنجان میگذارمش(مهدی قنبری)
یاد یه خاطره ای افتادم یه هم اتاقی داشتیم مستقیم نمیگم کی
آخر هفته تنهاش گذاشته بودیم تو اتاق رفته بودیم خونه شنبه که اومدیم دیدیم نیست یه جوری رفته انگاری فرار کرده بعد بهش گفتم چی شد چرا رفتی گفت هیچی نصف شب به سرم زد مطالعه کنم کتاب ناصر ارمنی امیرخانی رو میخوندم داستان انگ
              نمونه سوالات نهایی پیش دانشگاهی 
              نمونه سوالات نهایی رشته تجربی
              نمونه سوالات نهایی رشته ریاضی
              نمونه سوالات نهایی رشته انسانی
برای رفتن به کانال نمونه سوالات نهایی روی لینک زیر بزنید 
                 
                 http://t.me/davazdahumi
آیدی کانال دوازدهم جهت جستجو در تلگرام      @davazdahumi

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها